چرا سايکولوژي روان شناسي نيست؟
سايکولوژي .
- به دنبال شناخت ذهن و رفتار است نه روان و مي توان آن را رفتارشناسي دانست
- مبناي مادي و حسي و تجربي دارد و از مباني ارزشي و اعتقادي غفلت مي کند
- به دليل ماهيت رفتارشناسانه، آنچه را که هست بررسي و مطالعه مي کند، نه آنچه را که بايد باشد
- علم بدون جهت و خنثي است (علم توصيفي) و غايت ارزشي (علم دستوري) ندارد
- حيطه آن محدود به دنيا است و زندگي را در چهارچوب آن تعريف مي کند و به زندگي در آخرت بي توجه است
- در تعريف روان، قائل به توحيد نيست، در حالي که روان مبتني بر توحيد و يکپارچگي شکل مي گيرد
- منابع آن تجربه و آزمايش است و به وحي و نقل و عقل بي توجه است
در واقع سايکولوژي در عمل رفتارشناسي مبتني بر حس و تجربه است و تنها به دنبال شناخت وضعيت فعلي انسان است و به دنبال رشد و کمال حقيقي او نيست، چرا که انسان شناسي درستي ندارد و رابطه با خدا را ناديده مي گيرد
درباره این سایت